۳۰۷ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۷۱۰

ای لبت حقهٔ گهر بسته
دهنت شور در شکر بسته

طوطیان خط تو پیش شکر
بال بگشاده و کمر بسته

خطت از پستهٔ تو بر رستهٔ است
هست بر رستهٔ تو بر بسته

زان خط سبز بر رخ زردم
خون دل جمله چون جگر بسته

عاشق از جان به صد هزاران دل
در تو هر دم دلی دگر بسته

هر که از تو کشیده مویی سر
دستش از موی باز بر بسته

به شکرخنده بر دهان بگشا
که گره کس ندید بر بسته

تا به کی همچو حلقه بر در تو
سر زنم دایم و تو در بسته

نظری کن دلم مسوز که هست
کار جانم در آن نظر بسته

کمترم سوز اگر نه فاش کنم
مکر تو چند مکر سربسته

چشم عطار سیل بگشاده
دل ز هجر تو در خطر بسته
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۷۰۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۷۱۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.