هوش مصنوعی: شاعر در این ابیات از غم و اندوه خود سخن می‌گوید و بیان می‌کند که جز غم چیزی نمی‌خواهد. او از مردم و اجتماع دوری می‌جوید و حتی از نوشیدن می نیز امتناع می‌ورزد. شاعر به جمال معشوق اشاره می‌کند و بیان می‌کند که بدون آن، چشم‌اش پر از اشک است. او با درد و رنج خود کنار آمده و به چیزهای کوچک قانع است. در نهایت، شاعر از جفای معشوق می‌گوید و بیان می‌کند که با وجود جراحت‌های عشق، نیازی به مرهم ندارد.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند غم، انزوا، و جفای معشوق ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین باشد.

شمارهٔ ۲۹

من بغم خو کرده ام جز غم نمی باید مرا
ور ز غم ذوقی رسد آن هم نمی باید مرا

گر گریزانم ز خود در دشت عزلت دور نیست
وحشیم جنس بنی آدم نمی باید مرا

کس نمی خواهم که بینم گر همه چشم منست
اختلاط مردم عالم نمی باید مرا

ساقیا چون می دهی بخش مرا بر خاک ریز
می نمی نوشم دل خرم نمی باید مرا

می دهد رخت نشاطم را به سیلاب سرشک
بی جمالت دیده پر نم نمی باید مرا

با سفالی قانعم پر درد در کوی مغان
مسند جمشید و جام جم نمی باید مرا

با جفای او فضولی از وفا مستغنیم
با جراحت خوشدلم مرهم نمی باید مرا
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.