هوش مصنوعی:
شاعر در این متن از عشق و دلبستگی به معشوق سخن میگوید و بیان میکند که بدون او، زندگی برایش سخت و غمانگیز است. او از غم و اندوهی که در دل دارد مینالد و آرزو میکند که ای کاش معشوقش به او توجه کند. شاعر همچنین از تنهایی و بیقراری خود میگوید و اینکه حتی در حضور دیگران نیز احساس آرامش نمیکند.
رده سنی:
16+
متن دارای مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کمسنوسال قابل درک نباشد. همچنین، بیان غم و اندوه و تنهایی میتواند برای مخاطبان جوانتر سنگین باشد.
شمارهٔ ۳۹
گر نباشد قید آن گیسوی خم بر خم مرا
کی به صد زنجیر بتوان داشت در عالم مرا
با خیال آن پری خو کرده ام ناصح برو
خوش نمی آید ملاقات بنی آدم مرا
نه منم بی غم نه غم بی من دمی ایزد مگر
آفرید از بهر من غم را و بهر غم مرا
بی لب میگون آن گلرخ نمی یابم فرح
گر شود جمشید ساقی می ز جام جم مرا
گر چه دارم جسمی از سودای زلفت ناتوان
من هلال اوج سودایم نه بینی کم مرا
کو ستمکاری که از غم بر دلم داغی نهد
دل گرفت ای همنشین از خاطر خرم مرا
ناله دارد فضولی درد سر می آورد
روز تنهایی نمی خواهم شود همدم مرا
کی به صد زنجیر بتوان داشت در عالم مرا
با خیال آن پری خو کرده ام ناصح برو
خوش نمی آید ملاقات بنی آدم مرا
نه منم بی غم نه غم بی من دمی ایزد مگر
آفرید از بهر من غم را و بهر غم مرا
بی لب میگون آن گلرخ نمی یابم فرح
گر شود جمشید ساقی می ز جام جم مرا
گر چه دارم جسمی از سودای زلفت ناتوان
من هلال اوج سودایم نه بینی کم مرا
کو ستمکاری که از غم بر دلم داغی نهد
دل گرفت ای همنشین از خاطر خرم مرا
ناله دارد فضولی درد سر می آورد
روز تنهایی نمی خواهم شود همدم مرا
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.