هوش مصنوعی: این شعر بیانگر عشق بی‌قید و شرط شاعر به معشوق است و تأکید می‌کند که او جز عشق و زیبایی معشوق چیزی نمی‌داند و به زهد و تقوا و کارهای دنیوی بی‌اعتناست. شاعر از هر چه غیر از عشق و دیدار یار است، بی‌خبر است و خود را مظهر حق و آیینه‌ی گیتی‌نما می‌داند که تنها می‌صاف و رخ زیبا می‌شناسد.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه در این شعر وجود دارد که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اشارات به بی‌اعتنایی به دنیا و زهد ممکن است نیاز به بلوغ فکری برای درک صحیح داشته باشد.

شمارهٔ ۴۶

رسم زهد و شیوه تقوی نمی دانیم ما
عشق می دانیم و بس اینها نمی دانیم ما

نیست ما را در جهان با هیچ کاری احتیاج
هیچ کاری غیر استغنا نمی دانیم ما

ما نمی گوییم کاری نیست غیر از عاشقی
هست صد کاری دگر اما نمی دانیم ما

شیوه تقلید و رسم اعتبار از ما مجو
کار و بار مردم دنیا نمی دانیم ما

هر چه غیر از عشق یار و لذت دیدار اوست
زاهدا بالله مجو از ما نمی دانیم ما

مظهر سر حق و آیینه گیتی نما
جز می صاف و رخ زیبا نمی دانیم ما

گفتم ای گلرخ فضولی مرد در کوی تو گفت
کیست او در کوی ما او را نمی دانیم ما
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.