هوش مصنوعی: شاعر در این متن از عشق و رنج‌های ناشی از آن سخن می‌گوید. او از جدایی، اشک‌ها، رازداری دل و فتنه‌انگیزی رخساره معشوق شکایت دارد و از بخت بد خود می‌نالد. همچنین، او آرزو می‌کند که از عشق رهایی یابد و از محنت‌های عشق شکایت می‌کند.
رده سنی: 16+ متن حاوی مفاهیم عمیق عاطفی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مضامین مانند رنج عشق و اندوه نیاز به بلوغ عاطفی دارد.

شمارهٔ ۴۵

بر باد مده سلسله مشک فشان را
مگشای ز پیوند تنم رشته جان را

راز تو نهانست مرا در دل و ترسم
چشم ترم اظهار کند راز نهان را

رخساره بهر کسی منما فتنه مینگیز
از هم مگشا رابطه نظم جهان را

آه از دل شیدا که سراسیمه اویم
در عاشقی ما چه گناهست بتان را

ای کاش دلم خون شود از عشق بر آیم
تا چند کشم محنت هر غنچه دهان را

ای بخت بخاک در آن گلرخم افکن
مگذار که در خاک کشم حسرت آن را

بر یاد خطش اشک روان ساز فضولی
زان سبزه تر قطع مکن آب روان را
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.