هوش مصنوعی:
شاعر در این شعر از درد هجران و دوری از معشوق مینالد و از شمع و اشک به عنوان همدردان خود یاد میکند. او از بیقراری و انتظار کشیدن برای دیدار یار میگوید و از روزگار بد خود شکایت دارد. شاعر آرزوی دیدار معشوق را دارد اما میترسد که این دیدار دیر شود و جانش به پایان برسد. او از مردم پنهان است و تنها با خدا راز و نیاز میکند.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق عاشقانه و استفاده از استعارههای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، احساسات شدید و درد هجران بیان شده در شعر ممکن است برای سنین پایینتر سنگین باشد.
شمارهٔ ۵۴
مرا ای شمع میل گریه شد در هجر یار امشب
تو بنشین گریه دلسوز را با من گذار امشب
بیاد شمع رویش خواهم از سر تا قدم سوزم
برو ای اشک آب از آتش من دور دار امشب
فکندی وعده قتلم بفردا لیک می ترسم
که دیر آمد سحر من جان دهم در انتظار امشب
نهان از خلق دارم عزم کویش حسبة لله
مرا رسوا مساز ای ناله بی اختیار امشب
مرا در گریه امروز نقد اشک شد آخر
نمی دانم چه سازم گر رسد یارم نثار امشب
متاع خواب را بربوده اند از مردم چشمم
مگر بخت بد افکندست سوی من گذار امشب
فضولی را قراری بود شبها بر سر آن کو
چو راندی از سر کویت کجا گیرد قرار امشب
تو بنشین گریه دلسوز را با من گذار امشب
بیاد شمع رویش خواهم از سر تا قدم سوزم
برو ای اشک آب از آتش من دور دار امشب
فکندی وعده قتلم بفردا لیک می ترسم
که دیر آمد سحر من جان دهم در انتظار امشب
نهان از خلق دارم عزم کویش حسبة لله
مرا رسوا مساز ای ناله بی اختیار امشب
مرا در گریه امروز نقد اشک شد آخر
نمی دانم چه سازم گر رسد یارم نثار امشب
متاع خواب را بربوده اند از مردم چشمم
مگر بخت بد افکندست سوی من گذار امشب
فضولی را قراری بود شبها بر سر آن کو
چو راندی از سر کویت کجا گیرد قرار امشب
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.