هوش مصنوعی: این شعر از عشق نافرجام و رنج‌های عاشقانه سخن می‌گوید. شاعر از درد دل، آتش عشق، و بی‌تفاوتی معشوق می‌نالد. تصاویری مانند آتش، شمع، تیغ، و خون نشان‌دهنده رنج و اشتیاق فراوان است. همچنین، حس حسادت و حیرت شاعر در برابر معشوق و جفای او به چشم می‌خورد.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عاشقانه و استفاده از استعاره‌های پیچیده مانند آتش دل، تیغ سهر، و خونابه ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، فضای غمگین و پرداختن به رنج عشق نیاز به بلوغ ذهنی دارد.

شمارهٔ ۵۵

گر گریزم دم بدم بر آتش دل دیده آب
بر چنین سوزی که دل دارد کی آرد سینه تاب

بگسل ای سایه ز من تابی نداری بر جفا
می گریزی بر تو گر تیغی کشد آن آفتاب

تا نبیند آفتاب عارضش را سایه ام
از حسد خود را میان این و آن کردم حجاب

در نقاب آن روی و من با آه دل در حیرتم
در میان این دو آتش چون نمی سوزد نقاب

نیم بسمل کرده و دامن ز خونم می کشد
من از او در اضطرابم او ز من در اجتناب

آتش است آن شوخ و من شمع شبستان بلا
گر رود میرم گر آید سوز دم با صد عذاب

سوخت آهم چرخ را من می خورم خوناب ازو
نیست جز خونابه آتش را نصیبی از کباب

مردم چشمم فضولی شد سیه پوش از عزا
غالبا شد کشته تیغ سهر در دیده خواب
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.