هوش مصنوعی: این متن به بررسی دردها و رنج‌های عشق و عاشقی می‌پردازد. شاعر تجربه خود از عشق را به بلایی تشبیه می‌کند که عاشق را مبتلا می‌سازد. او از عذاب‌های عشق، بت‌پرستی، خودنمایی، و ناروایی‌های دنیا سخن می‌گوید و احساساتی مانند دل‌گیری، محنت، و درد بی‌درمان را بیان می‌کند. در نهایت، او جهان را مکانی پر از رنج و سختی می‌داند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه زندگی دارد. همچنین، بیان دردها و رنج‌های عشق ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین باشد.

شمارهٔ ۸۵

آزمودم عشق خوبان را بلایی بوده است
وانکه می گویند عاشق مبتلایی بوده است

تا شدم عاشق عذابی می کشم چون بت پرست
میل چین زلف محبوبان خطایی بوده است

نقش خویش و صورت شیرین کشیده کوهکن
عاشق صورت پرست خودنمایی بوده است

چار سوی دهر جای خودفروشانست و بس
جوهر عرفان متاع ناروایی بوده است

بسته بر محراب دل اهل ورع قندیل وش
گوشه مسجد عجب دلگیر جایی بوده است

عشق بازی را سرور سینه می پنداشتم
محنت بی حد و درد بی دوایی بوده است

کم نشد از من فضولی محنت عالم دمی
عرصه عالم عجب محنت سرایی بوده است
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.