هوش مصنوعی:
شاعر در این متن از عشق و رنجهای ناشی از آن سخن میگوید. او از جفاهای معشوق، امیدهای بربادرفته، و دردهای هجران شکایت دارد، اما در عین حال، به زیباییهای معشوق و تأثیر عمیق او بر زندگی خود اشاره میکند. شاعر با استفاده از استعارهها و تشبیهات زیبا، احساسات خود را بیان میکند.
رده سنی:
16+
این متن حاوی مفاهیم عمیق عاشقانه و احساسی است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کمسال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از استعارهها و تشبیههای بهکاررفته نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه برای درک کامل دارند.
شمارهٔ ۱۰۸
امید بود که خواهد جفای یارم کشت
نکرد یار جفایی در انتظارم کشت
نکرد گر چه بهر وعده که کرد وفا
هزار شکر که باری امیدوارم کشت
هزار بار مرا زنده کرد لعل لبش
اگر چه غمزه شوخش هزار بارم کشت
مرا نکشت ز بسیاری جفا اغیار
کم التفاتی آن سرو گل عذارم کشت
اگر چه داد ز کشتن مرا امان چشمت
بلای هجر تو رحمی نکرد و زارم کشت
ز درد ساقی این بزم مرده ام که چرا
نداد باده جان بخش در خمارم کشت
فضولی از خط و از خال برده بودم جان
تطاول خم گیسوی مشک بارم کشت
نکرد یار جفایی در انتظارم کشت
نکرد گر چه بهر وعده که کرد وفا
هزار شکر که باری امیدوارم کشت
هزار بار مرا زنده کرد لعل لبش
اگر چه غمزه شوخش هزار بارم کشت
مرا نکشت ز بسیاری جفا اغیار
کم التفاتی آن سرو گل عذارم کشت
اگر چه داد ز کشتن مرا امان چشمت
بلای هجر تو رحمی نکرد و زارم کشت
ز درد ساقی این بزم مرده ام که چرا
نداد باده جان بخش در خمارم کشت
فضولی از خط و از خال برده بودم جان
تطاول خم گیسوی مشک بارم کشت
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۰۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۰۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.