هوش مصنوعی: این شعر به بیان درد و رنج عشق و فراق می‌پردازد. شاعر از آزار معشوق، غم‌های دل، و آرزوی دیدار او سخن می‌گوید و در جست‌وجوی کسی است که بتواند رنج‌هایش را درک کند. همچنین، او از بی‌قراری دل و نیاز به آرامش می‌گوید.
رده سنی: 16+ این شعر حاوی مضامین عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی احساسی دارد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند درد فراق و بی‌قراری دل ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین باشد.

شمارهٔ ۱۱۰

جانی که هست رسته ز آزار او کجاست
آزاده که نیست گرفتار او کجاست

آسوده که داشته باشد فراغتی
در دور غمزه های ستمگار او کجاست

صاحب دلی که در دل او نیست بار غم
در آرزوی لعل گهربار او کجاست

من نیستم فتاده رفتار او همین
افتاده که نیست ز رفتار او کجاست

تنها مگو که واله رخسار او منم
آن کس که نیست واله رخسار او کجاست

بی پرده اوست در همه جا جلوه گر ولی
چشمی که هست قابل دیدار او کجاست

دل بود جای محنت بسیار او بسوخت
در حیرتم که محنت بسیار او کجاست

از غم دل فضولی زارست بی قرار
یارب قرار بخش دل زار او کجاست
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۰۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۱۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.