هوش مصنوعی: این متن شعری عرفانی است که در آن شاعر از عشق الهی و دوری از معشوق حقیقی سخن می‌گوید. او از غفلت خود و پیچیدگی‌های راه عشق شکایت می‌کند و بیان می‌کند که چگونه عشق الهی او را درگیر کرده و در این راه، بسیاری از مردان پاک‌رو نیز در نیمه‌راه مانده‌اند. شاعر همچنین از عشق به عنوان شرابی یاد می‌کند که جان‌ها را مست کرده و در گل فرو برده است.
رده سنی: 16+ این متن حاوی مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات عرفانی دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۷۲۸

ای پای دل ز عشق تو در گل بمانده
از دیده دور گشته و در دل بمانده

جانا عجب بمانده‌ام از خود که روز و شب
تو با منی و من ز تو غافل بمانده

کاری است پر عجایب و پوشیده کار تو
باری است اوفتاده و مشکل بمانده

دری نهفته‌ای تو به دریای عشق در
ما از نهیب موج به ساحل بمانده

جان‌ها ز یک شراب الست تو تا به حشر
مست اوفتاده بر سر و در گل بمانده

از یک شراب عشق تو بر لوح جان ما
نه نقش حق نه صورت باطل بمانده

مردان پاک‌رو ز درازی راه تو
بی زاد و توشه بر سر منزل بمانده

سرگشتکان کوی تو را در عتاب تو
واحسرتا ز عشق تو حاصل بمانده

خاک سگان کوی تو عطار تا ابد
در شرح راه عشق تو مقبل بمانده
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۷۲۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۷۲۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.