هوش مصنوعی: این شعر از عشق نافرجام و دردهای ناشی از بیتوجهی معشوق سخن می‌گوید. شاعر از کمتوجهی معشوق شکایت دارد و احساسات خود را با تصاویر شاعرانه مانند صبح و تیغ، گل و سوسن، و تیر و کمان بیان می‌کند. او از رنج‌های عشق و ناامیدی‌هایش می‌گوید و این که عشق بازی‌ای پر از درد است.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عاشقانه پیچیده و احساسات عمیق است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تصاویر شاعرانه نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه دارد.

شمارهٔ ۱۳۵

بحالم التفات آن ماه رو بسیار کم دارد
دل از کم التفاتیهای او بسیار غم دارد

دمی از مهر بیند سوی من آن مه دمی از کین
بسان صبح تیغ التفات او دو دم دارد

چه خوش باغیست عالم پر گل و سوسن چه سود اما
گلشن بوی تغیر سوسنش رنگ عدم دارد

نمی گردد خیال گرد راهش دور از چشمم
محالست این که خیزد گرد از جایی که نم دارد

از آن لطفیست بر من هر ستم عمریست کان بدخو
ز بیم طعنه بر من لطف در رنگ ستم دارد

قد خم گشته ام را چرخ دور انداخت از کویش
کم افتد بر نشانه از کمان تیری که خم دارد

بساط عشق کم می ماند از منصوبه خالی
فضولی نیست بازی عشقبازی صد الم دارد
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۳۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۳۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.