هوش مصنوعی: شاعر در این متن عشق و وفاداری بی‌پایان خود را به معشوق بیان می‌کند و تأکید می‌کند که هیچ‌گاه از عشق او دست نخواهد کشید، حتی اگر به قیمت جانش تمام شود. او از رنج‌های عشق سخن می‌گوید اما شکایتی ندارد و راز دلش را با کسی در میان نمی‌گذارد.
رده سنی: 16+ متن حاوی مفاهیم عمیق عاطفی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان کم‌سال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اشارات به رنج و فداکاری ممکن است برای کودکان نامناسب باشد.

شمارهٔ ۱۳۴

بخاک پای تو تا ترک سر نخواهم کرد
هوای کاکلت از سر بدر نخواهم کرد

قضا که عشق توام یاد داد می دانست
که غیر عشق تو کار دگر نخواهم کرد

چنان ز دست غمت خاک کرده ام بر سر
که روز حشر سر از خاک بر نخواهم کرد

مپرس حال دل خسته ام طبیب که من
ز راز خویش کسی را خبر نخواهم کرد

نمی برم ز تو پیوند گر برند سرم
بترک سر ز تو قطع نظر نخواهم کرد

سرم خوشست بسودا اگر چه می دانم
که با چنین سر و سودا بسر نخواهم کرد

فضولی آتش غم گر دهد بباد مرا
شکایت از غم آن سیمبر نخواهم کرد
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۳۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۳۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.