هوش مصنوعی: این متن شعری است که از درد عشق و هجران سخن می‌گوید. شاعر از رنج‌های عاشقانه، انتظار برای رسیدن به معشوق، و تأثیرات عشق بر روح و روان خود می‌نویسد. همچنین، اشاراتی به مفاهیمی مانند بخت، تقدیر، و مقایسه‌های شاعرانه (مانند شمع و باد) دارد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عاطفی و شاعرانه است که درک آن به بلوغ فکری و احساسی نیاز دارد. همچنین، برخی از اشارات غیرمستقیم و استعاری ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر نامفهوم باشد.

شمارهٔ ۱۴۲

چه عجب گر بدل از تیغ تو بیداد رسد
شیشه را حال چه باشد که بفولاد رسد

هر دم از هجر تو بر چرخ رسانم فریاد
بامیدی که مگر چرخ بفریاد رسد

مکن از آه من اکراه که شمع رخ تو
نه چراغیست که او را ضرر از باد رسد

اثر بخت بد و نیک نگر کز شیرین
کام خسرو برد آزار بفرهاد رسد

تا رسیدست ز مژگان تو تیری برمن
دارم آن ذوق که از صید به صیاد رسد

ز تو ای شمع منور آنچنان شد بغداد
که کند یاد وطن هر که به بغداد رسد

غم غیر تو برون کرد فضولی از دل
که غمی گر رسد از تو بدل شاد رسد
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۴۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۴۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.