هوش مصنوعی:
این متن شعری عاشقانه و عارفانه است که در آن شاعر از عشق به معشوق و وابستگی شدید به او سخن میگوید. او آرزو میکند که حتی پس از مرگ نیز در کوی معشوق دفن شود و از درد و غم دوری از معشوق شکایت میکند. شاعر همچنین از دشمنان و رقبای عشقی خود نیز یاد میکند.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مفاهیم عمیق عاشقانه و عارفانه است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین برخی از اشارات به درد و رنج عشق و مرگ ممکن است برای سنین پایین سنگین باشد.
شمارهٔ ۱۴۳
من که باشم که مرا کوی تو مسکن باشد
خاک کویت همه دم در نظر من باشد
هیچ کس پیش تو نآرد بزبان حال دلم
شمع من حال دلم پیش تو روشن باشد
دشمنان تا بکی از دوستیت شاد شوند
حال من از تو بکام دل دشمن باشد
بر سر کوی خود ای شمع مسوزان ما را
گلشن کوی تو حیف است که گلخن باشد
جان من تا بقیامت نبرم نام حیات
گر پس از مرگ مرا کوی تو مدفن باشد
بخدنگی برهان از الم و غم ما را
چند ما را الم جان و غم تن باشد
مکن از خاک درت منع فضولی ای گل
جای بلبل به ازان نیست که گلشن باشد
خاک کویت همه دم در نظر من باشد
هیچ کس پیش تو نآرد بزبان حال دلم
شمع من حال دلم پیش تو روشن باشد
دشمنان تا بکی از دوستیت شاد شوند
حال من از تو بکام دل دشمن باشد
بر سر کوی خود ای شمع مسوزان ما را
گلشن کوی تو حیف است که گلخن باشد
جان من تا بقیامت نبرم نام حیات
گر پس از مرگ مرا کوی تو مدفن باشد
بخدنگی برهان از الم و غم ما را
چند ما را الم جان و غم تن باشد
مکن از خاک درت منع فضولی ای گل
جای بلبل به ازان نیست که گلشن باشد
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۴۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۴۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.