۱۸۱ بار خوانده شده

شمارهٔ ۲۰۷

خاک شد جسم و غمت مونس جانست هنوز
سوخت دل جان بجمالت نگرانست هنوز

حسنت از زینت خط رنگ دگر یافت ولی
در دل ما غم عشق تو همانست هنوز

اثری در دل پر سوز ز خونابه نماند
چشم بر یاد تو خونابه فشانست هنوز

بی نشان گشت تن خاکیم از ضعف ولی
هدف ناوک آن سرو روانست هنوز

غم مرا سوخت منه پای بخاکستر من
که درو آتش صد درد نهانست هنوز

نقش شیرین بشد از لوح مزار فرهاد
ذکر لعل تو مرا ورد زبانست هنوز

ز فضولی روش دین مطلب ای ناصح
که اثیر الم عشق بتانست هنوز
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۰۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۰۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.