هوش مصنوعی:
شاعر در این متن از عشق و دلتنگیهای خود سخن میگوید. او از رسوایی عشقش در جهان، غم پنهان، دوری معشوق، و یادآوری خاطراتی مانند گیسوی معشوق در خواب صحبت میکند. همچنین، از درد دل و نالههایش به دلیل منع از دیدار معشوق میگوید.
رده سنی:
16+
متن حاوی مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که ممکن است برای مخاطبان زیر 16 سال بهطور کامل قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند 'خون دل' و 'آه و فغان' ممکن است برای سنین پایین سنگین باشد.
شمارهٔ ۲۰۸
دلم از عشق تو رسوای جهانست امروز
غم پنهان دلم بر تو عیانست امروز
روزگار من اگر گشت سیه نیست عجب
آفتاب رخت از دیده نهانست امروز
مدتی خون دلم داشت اقامت در چشم
پی آن سرو سفر کرده روانست امروز
دیده بودم خم گیسوی تو امشب در خواب
این که دارم دل آشفته ازانست امروز
دوش دل گوشه چشمی ز تو در یافته بود
بهمان گوشه چشمی نگرانست امروز
ز می و مغبچه یارب چه طرب یافته است
که دلم معتکف دیر مغانست امروز
دوش کردند سکان منع فضولی ز درت
سبب اینست که با آه و فغانست امروز
غم پنهان دلم بر تو عیانست امروز
روزگار من اگر گشت سیه نیست عجب
آفتاب رخت از دیده نهانست امروز
مدتی خون دلم داشت اقامت در چشم
پی آن سرو سفر کرده روانست امروز
دیده بودم خم گیسوی تو امشب در خواب
این که دارم دل آشفته ازانست امروز
دوش دل گوشه چشمی ز تو در یافته بود
بهمان گوشه چشمی نگرانست امروز
ز می و مغبچه یارب چه طرب یافته است
که دلم معتکف دیر مغانست امروز
دوش کردند سکان منع فضولی ز درت
سبب اینست که با آه و فغانست امروز
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۰۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۰۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.