هوش مصنوعی: شاعر در این متن عاشقانه، از عشق و دلدادگی خود به معشوق می‌گوید و بیان می‌کند که تنها او را می‌خواهد و دیگران در نظرش ارزشی ندارند. او از غم و اندوه ناشی از این عشق سخن می‌گوید و تنها امیدش به لطف و مرحمت معشوق است.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عاشقانه و احساسی عمیق است که درک آن برای سنین پایین‌تر ممکن است دشوار باشد. همچنین، استفاده از اصطلاحات و تشبیهات ادبی نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.

شمارهٔ ۲۱۴

نه من مقید آن سرو گلعذارم و بس
هوای او همه دارند من ندارم و بس

اگر چه ماه و شان زیر چرخ بسیارند
میانه همه آن مهوش است یارم و بس

ز قد و خال و خط و چهره نیست گریه من
خراب کرده آن چشم پر خمارم و بس

سواد مردم چشمم ببین خیال مکن
که هست داغ غمت در دل فکارم و بس

ز آفتاب رخش روشنست روز همه
همین من از غم او تیره روزگارم و بس

تو نیستی چو من ای شمع در غم رخ او
من اشکبارم و نالان نه اشکبارم و بس

فضولی از همه خلق گشته نومید
بلطف شاه ولایت امیدوارم و بس
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۱۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۱۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.