هوش مصنوعی: شاعر در این متن از عشق نافرجام و دردهای ناشی از آن سخن می‌گوید. او بیان می‌کند که هیچکس مانند او درد و داغ عشق ندارد و هیچکس قادر به درک رنج‌های او نیست. همچنین، او از بی‌رحمی معشوق و نبود یار و یاوری برایش شکایت می‌کند.
رده سنی: 16+ متن حاوی مفاهیم عمیق عاشقانه و غمگین است که درک آن‌ها نیاز به بلوغ عاطفی دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تشبیهات پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد.

شمارهٔ ۲۱۵

ز عشقت ناله زاری که من دارم ندارد کس
همین بس کار من کاری که من دارم ندارد کس

چه باشد گر نباشد دردی و داغی چو من کس را
نگار لاله رخساری که من دارم ندارد کس

ترحم می کند بر حال من هر کس که می بیند
چنین بی رحم دلداری که من دارم ندارد کس

بحال خود ندیدم هیچکس را در پریشانی
چه حالست این مگر یاری که من دارم ندارد کس

دل شادی کزان گل غیر من دارد ندارم من
بدل از جور او خاری که من دارم ندارد کس

ره و رسم اسیران بلا بسیار پرسیدم
غم و اندوه بسیاری که من دارم ندارد کس

فضولی هست وصف حسن او مضمون گفتارم
ازانرو حسن گفتاری که من دارم ندارد کس
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۱۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۱۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.