هوش مصنوعی: این شعر از حافظ، درد و رنج عشق و سرگردانی در راه رسیدن به معشوق را بیان می‌کند. شاعر از ناامیدی و امید، رنج‌های عشق، و بی‌فایده بودن موعظه‌های واعظان سخن می‌گوید. او عشق را عمیق و پر از اشک می‌داند و راه رسیدن به مقصود را تنها از طریق گذشتن از خود می‌سر می‌بیند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اشارات فلسفی و انتقادی به واعظان نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.

شمارهٔ ۲۳۴

گر ترا هست دلا در ره غم میل رفیق
بطلب جام شفق گون که رفیقست شفیق

شده ام کم شده رادی سرگردانی
هست امید که راهی بنماید توفیق

ای که در ساحل راحت ز سبک بارانی
دست ما گیر که در سیل سرشکم غریق

ره مقصود کسی برد که از سر بگذشت
هر که دارد هوس کام جز این نیست طریق

نیست در عشق بتان حاصل ما غیر از اشک
گهری بهتر ازین نیست درین بحر عمیق

واعظا چند کنی بر سر منبر جلوه
پستی مایه تقلید نکرده تحقیق

دل خونین فضولی بخیال رخ دوست
خاتم دست بلا راست نگینی ز عقیق
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۳۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۳۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.