هوش مصنوعی:
این شعر عاشقانه و عرفانی از درد عشق و جدایی میگوید. شاعر از عشق و جذبههای آن سخن میگوید و از تأثیرات عمیق آن بر روح و روان خود یاد میکند. همچنین، اشاراتی به طبیعت و عناصر آن مانند خورشید، ماه و ابر دارد که به عنوان نمادهایی از عشق و زیبایی به کار رفتهاند.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مضامین عاشقانه و عرفانی است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر پیچیده باشد. همچنین، برخی از مفاهیم عمیق و نمادین موجود در شعر نیاز به درک و تجربه بیشتری دارد.
شمارهٔ ۲۳۳
قد کشیدی دیده ام تیر بلا را شد هدف
جلوه کردی عنان اختیارم شد ز کف
می نهد سر هر سحر بر خاک راهت آفتاب
جای آن دارد که سر بر چرخ ساید زین شرف
آسمان را دوش ذوق ماه نو در چرخ داشت
گوشه ابرو نمودی ذوق آن شد بر طرف
غیرت لعل تو در کان لعل را در خون نشاند
آب شد از شرم دندان تو لؤلؤ در صدف
سینه ام را سوخت دل وز ناله ام پیداست این
بیشتر دارد فغان هرگه که آتش دید دف
هر طرف صف بست مژگانم بقصد خیل خواب
جلوه ها دارد سرشکم در میان هر دو صف
عشق ورز و جام می درکش فضولی متصل
خیز و کاری کن مکن بیهوده عمر خود تلف
جلوه کردی عنان اختیارم شد ز کف
می نهد سر هر سحر بر خاک راهت آفتاب
جای آن دارد که سر بر چرخ ساید زین شرف
آسمان را دوش ذوق ماه نو در چرخ داشت
گوشه ابرو نمودی ذوق آن شد بر طرف
غیرت لعل تو در کان لعل را در خون نشاند
آب شد از شرم دندان تو لؤلؤ در صدف
سینه ام را سوخت دل وز ناله ام پیداست این
بیشتر دارد فغان هرگه که آتش دید دف
هر طرف صف بست مژگانم بقصد خیل خواب
جلوه ها دارد سرشکم در میان هر دو صف
عشق ورز و جام می درکش فضولی متصل
خیز و کاری کن مکن بیهوده عمر خود تلف
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۳۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۳۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.