هوش مصنوعی:
این متن شعری عاشقانه و عارفانه است که در آن شاعر از درد عشق و جدایی مینالد. او از دل و دیده سخن میگوید و بیان میکند که عشق او پایدار است و با گریه و اشک نیز از بین نمیرود. شاعر همچنین از بیتوجهی مردم به عشق واقعی شکایت دارد و عشق خود را والاتر از همه چیز میداند.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و عارفانه است که درک آنها به بلوغ فکری و تجربهی زندگی نیاز دارد. همچنین، استفاده از استعارهها و نمادهای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوانتر دشوار باشد.
شمارهٔ ۲۴۴
ای دل از دیده فزون دیده ز دل سوی تو مایل
دلم از دیده ترا می طلبد دیده ام از دل
چه عجب میل تو از سادگی مردم چشم
تو بلایی چه شناسند ترا مردم غافل
نقش از سنگ بشستن نرود چند بگریم
چو ستم یافت رقم در دلت از گریه چه حاصل
چو خط نامه که خواهند بشویند ز اشکم
نشده محو دل از دل نشود نقش تو زایل
عالمی گریه کنان بر غم من در غم عشقت
من بدان شاد که گشتم بغم عشق تو قایل
نیست در سلسله های خم زلفت دل سوزان
هست آویخته قندیل فروزان بسلاسل
نیست در دهر کسی قابل تمکین اقامت
جز فضولی که سر کوی ترا ساخته منزل
دلم از دیده ترا می طلبد دیده ام از دل
چه عجب میل تو از سادگی مردم چشم
تو بلایی چه شناسند ترا مردم غافل
نقش از سنگ بشستن نرود چند بگریم
چو ستم یافت رقم در دلت از گریه چه حاصل
چو خط نامه که خواهند بشویند ز اشکم
نشده محو دل از دل نشود نقش تو زایل
عالمی گریه کنان بر غم من در غم عشقت
من بدان شاد که گشتم بغم عشق تو قایل
نیست در سلسله های خم زلفت دل سوزان
هست آویخته قندیل فروزان بسلاسل
نیست در دهر کسی قابل تمکین اقامت
جز فضولی که سر کوی ترا ساخته منزل
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلاتن (رمل مثمن مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۴۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۴۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.