هوش مصنوعی:
شاعر در این شعر از جدایی از معشوق و رنجهای عاشقانه میگوید. او با تصاویری مانند لاله داغدیده، خار و گل، و شمع سوخته، احساس حسرت و درد فراق را بیان میکند. همچنین، به ناعادلانه بودن دنیا و نقش فلک در جدایی اشاره میکند. در نهایت، شاعر تأکید میکند که عشق او آنقدر عمیق بوده که حاضر بوده برای معشوق حتی جان خود را فدا کند.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق عاشقانه و استفاده از استعارههای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مضامین مانند رنج عشق و ناامیدی نیاز به بلوغ فکری دارد تا به درستی درک شود.
شمارهٔ ۲۵۲
ندیده کام دل از کوی آن سیمین بدن رفتم
بسان لاله بر دل داغ حسرت زین چمن رفتم
بهم بودیم همچون خار و گل عمری بحمدالله
خلاف رسم دوران فلک او ماند من رفتم
نگاری همنشینم بود نقشی زد فلک ناگه
که او چون نقش شیرین ماند و من چون کوهکن رفتم
چو شمع انجمن شب سوختم تا صبح بر یادش
چو خورشید رخش انداخت پرتو ز انجمن رفتم
پس از تیری که زد از کوی خویشم راند ناکشته
ز کوی او شکسته خاطر و آزرده تن رفتم
ز جام شوق بودم مست ای غافل نپنداری
کزین بزم طرب با اختیار خویشتن رفتم
فضولی چاره دردم مکن در کوی او کانجا
برای زار مردن نه برای زیستن رفتم
بسان لاله بر دل داغ حسرت زین چمن رفتم
بهم بودیم همچون خار و گل عمری بحمدالله
خلاف رسم دوران فلک او ماند من رفتم
نگاری همنشینم بود نقشی زد فلک ناگه
که او چون نقش شیرین ماند و من چون کوهکن رفتم
چو شمع انجمن شب سوختم تا صبح بر یادش
چو خورشید رخش انداخت پرتو ز انجمن رفتم
پس از تیری که زد از کوی خویشم راند ناکشته
ز کوی او شکسته خاطر و آزرده تن رفتم
ز جام شوق بودم مست ای غافل نپنداری
کزین بزم طرب با اختیار خویشتن رفتم
فضولی چاره دردم مکن در کوی او کانجا
برای زار مردن نه برای زیستن رفتم
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۵۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۵۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.