هوش مصنوعی: شاعر در این متن از درد عشق و رنج‌های ناشی از آن سخن می‌گوید. او از تیرهای عشق که بر دلش می‌خورد شکایت دارد، اما با وجود تمام دردها، عاشقی را ترک نخواهد کرد. شاعر به عشق و معشوق وفادار است و حتی پس از مرگ نیز چشم به راه یاران موافق دارد. او از رازهای نهفته در دلش می‌گوید و اینکه چگونه غم عشق در نهایت فاش خواهد شد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و احساسی است که ممکن است برای مخاطبان زیر 16 سال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اصطلاحات و تشبیهات به کار رفته نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه برای درک کامل دارند.

شمارهٔ ۲۵۹

نه از تیری که بر دل می زنی چندین فغان دارم
سوی خود می کشی ای ناله از رشک کمان کردم

بزن تیری و از ننگ من ایمن شو چو می دانی
نخواهم کرد ترک عاشقی چندانکه جان دارم

ز بهر تیر او از خاک من سازند آماجی
پس از مردن ز یاران موافق چشم آن دارم

خدنگ اوست گر آورده چشم تر ز هر خاکی
صف مژگان که من بر گرد چشم خون فشان دارم

طبیبم می کشد تیر از جگر اما نمی داند
که من چون مغز صد تیر نهان بر استخوان دارم

فکندی دور چون تیرم ز خود زین بس محالست این
که یابی گر بجویی چون نه نام و نه نشان دارم

غم لعلش که در دل می نهفتم فاش خواهد شد
فضولی جان من آمد بلب تا کی نهان دارم
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۵۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۶۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.