هوش مصنوعی:
شاعر در این متن از عشق و رنجهای ناشی از آن سخن میگوید. او از اشکها و خونهایی که برای معشوق ریخته میگوید و از ضعف و ناتوانی خود در بیان حال دلش. شاعر به میخانه پناه میبرد و از بادهنوشی به عنوان تسکین دردهایش یاد میکند. او تنها معشوق را در دل دارد و از دیگران یاری نمیجوید. در نهایت، شاعر به عشق بیباکانه خود اعتراف میکند.
رده سنی:
16+
متن دارای مضامین عاشقانه عمیق و استفاده از استعارههای پیچیده مانند 'ریزد خون من چون صید' و 'مذاق باده بر خال سیه' است که درک آنها به بلوغ فکری و عاطفی نیاز دارد. همچنین، اشاره به مینوشی و مفاهیم مرتبط با آن ممکن است برای مخاطبان جوانتر مناسب نباشد.
شمارهٔ ۲۶۰
اگر میرم نخواهد کم شد آب چشم نمناکم
بهر سو چشمه خواهد روان شد از سر خاکم
بامیدی که جا در پهلویش سازم شدم راضی
که ریزد خون من چون صید و بر بندد بفتراکم
شدم از خاکساران در میخانه وه کآخر
مذاق باده بر خال سیه بنشاند چون تاکم
نماند از ضعف در من طاقت تقریر حال دل
مگر تحقیق حال دل کنند از سینه چاکم
ندارد غیر تو جا در دلم تا باورت گردد
نظر انداز بر آیینه لوح دل پاکم
ز پا افکند ضعفم نیست یاری دست من گیرد
مگر از خاک گاهی اشک بر دارد چو خاشاکم
فضولی گر هوای لعل او دارم عجب نبود
چو ذوق عشق در جان باختن کردست بی باکم
بهر سو چشمه خواهد روان شد از سر خاکم
بامیدی که جا در پهلویش سازم شدم راضی
که ریزد خون من چون صید و بر بندد بفتراکم
شدم از خاکساران در میخانه وه کآخر
مذاق باده بر خال سیه بنشاند چون تاکم
نماند از ضعف در من طاقت تقریر حال دل
مگر تحقیق حال دل کنند از سینه چاکم
ندارد غیر تو جا در دلم تا باورت گردد
نظر انداز بر آیینه لوح دل پاکم
ز پا افکند ضعفم نیست یاری دست من گیرد
مگر از خاک گاهی اشک بر دارد چو خاشاکم
فضولی گر هوای لعل او دارم عجب نبود
چو ذوق عشق در جان باختن کردست بی باکم
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۵۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۶۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.