هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از ناکامی‌ها و ناامیدی‌های عاشقانه خود می‌گوید. او از بی‌وفایی معشوق و جفاهای بسیار شکایت دارد، اما با این حال، مقام و جایگاه معشوق را ستایش می‌کند. همچنین، شاعر به مهارت خود در عاشقی و شعر اشاره می‌کند و معتقد است که هیچ‌کس در شعر و ادب به پای او نمی‌رسد.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عاشقانه پیچیده، ناامیدی و شکایت از بی‌وفایی است که درک آن برای مخاطبان جوان‌تر ممکن است دشوار باشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و اصطلاحات ادبی نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.

شمارهٔ ۲۸۴

عمریست روی دل از نکویی ندیده ایم
از بخت مدتیست که رویی ندیده ایم

ورزیده ایم عاشقی تو خطان بسی
از هیچ یک وفا سر مویی ندیده ایم

بسیار دیده ایم جفا پیشه ها ولی
مثل تو شوخ عربده جویی ندیده ایم

بر چشم ما مقام تو بسیار خوش نماست
سروی به از تو بر لب جویی ندیده ایم

نگرفته ایم چون خم می ساعتی قرار
هر جا که ساغری و سبویی ندیده ایم

انصاف می دهیم فضولی بطبع تو
در بحث نظم از تو علوی ندیده ایم

هرگز ندیده ایم ز تو لاف برتری
با آنکه چون تو نادره گویی ندیده ایم
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۸۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۸۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.