هوش مصنوعی: شاعر در این متن از عشق و جنون ناشی از آن سخن می‌گوید. او از ابروی معشوق به عنوان منشأ جنون خود یاد می‌کند و از درد دل و رنج‌های عشق می‌نالد. اشعار حاکی از دلدادگی عمیق، ملامت‌های درونی، و ترس از بخت نامساعد است. شاعر همچنین از دنیای پست و افراد فضول ابراز ناخرسندی می‌کند و دعوت به همتی بلند می‌نماید.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه‌ی عمیق و برخی اشارات به رنج‌های درونی است که درک آن‌ها برای مخاطبان کم‌سن‌وسال دشوار بوده و ممکن است برای آنان نامناسب باشد. همچنین، استفاده از استعاره‌های پیچیده و زبان ادبی کلاسیک، فهم متن را برای گروه‌های سنی پایین‌تر چالش‌برانگیز می‌کند.

شمارهٔ ۳۳۹

می شود هر دم جنون ما ز ابرویت فزون
هست ابروی تو ما را سر خط مشق جنون

دل قدت را دید لعلت راست مایل مدتیست
می کشم از دل ملامت می خورم از دیده خون

دیده می ریزد درون از چاکهای سینه ام
دل ز راه دیده هر خونی که می آرد برون

عاشق از حال دل پر خون چه حاجت دم زند
می توان دانست از رنگ سرشگ لاله گون

رشته پیوند خود با تارهای زلف او
کرده ام محکم ولی می ترسم از بخت زبون

پنبه ننهاد کس بر داغهای سینه ام
کآتشی در سینه اش نگرفت از سوز درون

بهر دنیا منت دونان فضولی تا بکی
دل بعالی همتی بردار از دنیای دون
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۳۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۴۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.