هوش مصنوعی: شاعر در این متن از درد عشق و فراق می‌نالد و از رنج‌های عاطفی که متحمل شده سخن می‌گوید. او از تیغ عشق، سوزش دل، و بلای عشق یاد می‌کند و به دنبال چاره‌ای برای آرامش خود است. همچنین، او به مقایسه خود با مجنون و دیگر عاشقان پرداخته و از رسوایی عشق شکایت می‌کند.
رده سنی: 16+ این متن دارای مضامین عاطفی عمیق و پیچیده‌ای است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب‌تر است. همچنین، استفاده از استعاره‌های شاعرانه و مفاهیم عرفانی ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد.

شمارهٔ ۳۴۰

نمی مردم از آن تیغی که زد آن سیمبر بر من
اگر از پی نمی زد سایه اش تیغ دگر بر من

بدین کز دیدنت در باختم دین چون شوم منکر
گواهی می دهد چون روز محشر چشم تر بر من

فکندی پرده از رخ نیستم از دیدنت غافل
بلایی می نمایی ازتو واجب شد حذر بر من

چو شمع از هجر آن خورشید شب تا روز می سوزم
عجب نبود اگر نالند مرغان سحر بر من

رخ از من تافت میل زینتش در دل فکن یارب
که در آیینه اندازد طفیل خود نظر بر من

طبیبا می فزاید ذوقم از سوز جگر هر دم
دوایی ده که آن افزون کند سوز جگر بر من

فضولی کمتر از مجنون نیم در عشق و رسوایی
چه خواهد کرد سودای بتان زین بیشتر بر من
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۳۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۴۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.