هوش مصنوعی:
این شعر عاشقانه بیانگر درد و رنج عاشقی است که از عشق یار خود میسوزد و مینالد. شاعر از سوزش دل، بیتوجهی معشوق، و احساس خواری و ناامیدی سخن میگوید. همچنین، به مقایسه خود با مجنون، نماد عشقهای آتشین، اشاره میکند.
رده سنی:
16+
متن دارای مضامین عاشقانه عمیق و احساساتی است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب است. همچنین، استفاده از استعارههای پیچیده و ادبیات کلاسیک ممکن است برای کودکان و نوجوانان کمسنوسال قابل درک نباشد.
شمارهٔ ۳۵۲
زدی چو در دلم آتش مکش چو شعله سر از من
چو شمع سوختنم بین مباش بی خبر از من
نشان عشق تو سوز دل من است می سوزم
چنان که هیچ نماند نشان ز تو اثر از من
مرا چو سوختی از بردن دلم حذری کن
من آتشم چه رسانی بدامنت شرر از من
جز این که منع ز نظاره جمال تو کردم
چه کرده ام که بگرداند روی چشم تر از من
مرا ز خواری از آن بیش شد الم که مبادا
بخواریم نگرد یار و کم کند نظر از من
بنیستی شدم آگه ز سر درج دهانت
گمان نبود مرا هم که آید این هنر از من
براه عشق فضولی اگر چه آمده مجنون
نبوده بیشتر از من نرفته بیشتر از من
چو شمع سوختنم بین مباش بی خبر از من
نشان عشق تو سوز دل من است می سوزم
چنان که هیچ نماند نشان ز تو اثر از من
مرا چو سوختی از بردن دلم حذری کن
من آتشم چه رسانی بدامنت شرر از من
جز این که منع ز نظاره جمال تو کردم
چه کرده ام که بگرداند روی چشم تر از من
مرا ز خواری از آن بیش شد الم که مبادا
بخواریم نگرد یار و کم کند نظر از من
بنیستی شدم آگه ز سر درج دهانت
گمان نبود مرا هم که آید این هنر از من
براه عشق فضولی اگر چه آمده مجنون
نبوده بیشتر از من نرفته بیشتر از من
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۵۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۵۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.