هوش مصنوعی: این شعر از درد هجران و فراق معشوق سخن می‌گوید. شاعر از رنج دوری، بی‌تابی و ناتوانی در تحمل این وضعیت می‌نالد و بیان می‌کند که دوری از معشوق نه تنها از درد او نکاسته، بلکه بر رنجش افزوده است. او از بی‌صبری خود و نابودی آرامشش می‌گوید و اشاره می‌کند که حتی همنشینانش نیز از ناله‌های او خسته شده‌اند. در نهایت، شاعر از تاریکی دنیا بدون معشوق سخن می‌گوید و آرزوی دیدار او را دارد.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که درک آن نیاز به بلوغ عاطفی دارد. همچنین، استفاده از اصطلاحات و تشبیهات ادبی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

شمارهٔ ۳۶۰

سرم را درد بر بالین محنت سود دور از تو
تنم در بستر بیچارگی فرسود دور از تو

بر آن بودم که چون دور از تو کردم کم شود در دم
ندانستم که خواهد محنتم افزود دور از تو

بلای هجر بسیارست و ما بسیار کم طاقت
نمی دانیم حال ما چه خواهد بود دور از تو

مرا گفتی که خواهی مرد در هجران من بی شک
محالست این سخن کی می توان آسود دور از تو

نماند از ناله تاب صحبت ما همنشینان را
کجا شد آن که ما را صبر می فرمود دور از تو

تو آتش پاره من خار ره بر من چو بگذشتی
اثر مگذار کز من بر نیاید دود دور از تو

جهان شد تیره در چشم فضولی بی مه رویت
فلک هرگز ره راحت باو ننمود دور از تو
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۵۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۶۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.