هوش مصنوعی: در این متن، شاعر کودکی زیبا و شیرین‌سخن را می‌بیند و از او می‌پرسد که چرا از تلاش‌های روزانه والدینش برای پرورش او بی‌نیاز است. کودک پاسخ می‌دهد که او و همسالانش کامل هستند، در حالی که بزرگسالان با وجود ادعای عقل و وقار، ناقص و ناتمام هستند. کودک اشاره می‌کند که خدمت کاملان به ناقصان عار نیست.
رده سنی: 15+ متن دارای مفاهیم فلسفی و عرفانی است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات کلاسیک فارسی نیاز دارد. همچنین، استفاده از زبان و اصطلاحات قدیمی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

شمارهٔ ۳۱

دوش طفلی پری رخی دیدم
گفتم ای شوخ شکرین گفتار

تو چرا از کمال استغنا
فارغی از مشقت همه حار

پدر و مادرند در تک و دو
تا ترا پرورند لیل و نهار

گفت ما کاملان دورانیم
ناقصانند این گروه کبار

زانکه طفلیم ما و بر طفلان
نیست واجب رعایت اطوار

که شویم از خلاف آن عادت
قابل رد ایزد جبار

لیک این بالغان تا بالغ
که دم از عقل می زنند و وقار

نیستند آنچنان که می باید
ناقصانند و ناتمام عیار

ناقصان گر کنند در عالم
خدمت کاملان نباشد عار
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: قطعه
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.