۳۸۸ بار خوانده شده
ای که با عاشقان نه پیوندی
بی تو دل را کجاست خرسندی
زهره دارد که پیش نرگس تو
دم زند جادوی دماوندی
من ز شوقت چو شمع میگریم
تو ز اشکم چو صبح میخندی
تو ز ما فارغی و ما همه روز
خویش را میدهیم خرسندی
چند آخر من جگر خسته
در تو پیوندم و تو نپسندی
بندهای چون فرید نتوان یافت
اگرش میکنی خداوندی
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
بی تو دل را کجاست خرسندی
زهره دارد که پیش نرگس تو
دم زند جادوی دماوندی
من ز شوقت چو شمع میگریم
تو ز اشکم چو صبح میخندی
تو ز ما فارغی و ما همه روز
خویش را میدهیم خرسندی
چند آخر من جگر خسته
در تو پیوندم و تو نپسندی
بندهای چون فرید نتوان یافت
اگرش میکنی خداوندی
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۷۶۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۷۶۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.