هوش مصنوعی: این متن شعری است که در آن شاعر از عشق و دل‌بستگی به معشوق سخن می‌گوید. او از بی‌توجهی معشوق و ناراحتی خود از این بی‌مهری شکایت می‌کند. شاعر خود را همچون شمعی می‌داند که از شوق معشوق می‌گرید، اما معشوق از اشک او می‌خندد. او از این که معشوق از او بی‌تفاوت است و خود را خوشحال نشان می‌دهد، ناراحت است و از این که معشوق پیوند او را نمی‌پسندد، شکایت می‌کند.
رده سنی: 16+ این متن حاوی مفاهیم عاشقانه و احساسی است که ممکن است برای مخاطبان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، درک عمیق‌تر از عشق و روابط عاطفی نیاز به بلوغ فکری و تجربه بیشتری دارد که معمولاً در سنین بالاتر حاصل می‌شود.

غزل شمارهٔ ۷۶۵

ای که با عاشقان نه پیوندی
بی تو دل را کجاست خرسندی

زهره دارد که پیش نرگس تو
دم زند جادوی دماوندی

من ز شوقت چو شمع می‌گریم
تو ز اشکم چو صبح می‌خندی

تو ز ما فارغی و ما همه روز
خویش را می‌دهیم خرسندی

چند آخر من جگر خسته
در تو پیوندم و تو نپسندی

بنده‌ای چون فرید نتوان یافت
اگرش می‌کنی خداوندی
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۷۶۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۷۶۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.