۲۳۸ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۸

ای صفات تو عین موجودات
ذات پاک تو مظهر ذرات

عین هر نیستی ز هستی تو
در همه نفی گشته است اثبات

در جمیع فنا تویی باقی
از حیات تو بوده جمله ممات

روز و شب از برات می میرم
کی نویسی به گنج وصل برات؟

در خرابات عاشقان سرمست
غسل کردم به می ز بهر صلوة

بر سر خود بروت می مالم
ریش خود چیست تا برم ز برات

قدر خود را چو من بدانستم
گشتم ایمن ز صوم و قدر و برات

پیش من چونکه دیر و کعبه یکی است
عز عزی برفت و لات و منات

فارغم از بهشت و از دوزخ
ایمنم از هراس قید و نجات

هر توجه که می کنم، وجهت
می نماید به هر حدود و جهات

ننگم امروز آید از نامم
عار دارم ز نام و ننگ و صفات

از تو شد حاصلی نسیمی را
ورنه دارد عدم سکون و ثبات
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.