هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از عشق یکطرفه و ناامیدی خود می‌گوید. او از بی‌توجهی معشوق شکایت دارد اما او را مقصر نمی‌داند. شاعر احساس می‌کند که بدون معشوق، پناهگاهی ندارد و تمام وجودش در غم و ناله سپری می‌شود. با این حال، هنوز به عشقش وفادار است و امیدوار است که معشوق به او توجه کند.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عاطفی و عاشقانه در این شعر وجود دارد که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، پرداختن به موضوعاتی مانند ناامیدی و اندوه نیاز به سطحی از بلوغ عاطفی دارد.

شمارهٔ ۵۸

نرنجم از تو گرت سوی ما نگاهی نیست
گناه بخت من است این ترا گناهی نیست

تو هیچ داد دل من نمی دهی چکنم
کجا روم که به غیر از تو پادشاهی نیست

خوشم به چهره کاهی که دارم از غم تو
اگرچه پیش توام قدر برگ کاهی نیست

کدام روز که در گریه نیستم تا شب
کدام شب که مرا ناله ای و آهی نیست

خدای را ز سرم سایه برمدار ای سرو!
که غیر سایه لطف توام پناهی نیست

همه به بزم وصال تو راه یافته اند
همین منم که مرا جانب تو راهی نیست

نسیمی! از نظر انداخته است یار ترا
وگرنه بهر چه سوی تواش نگاهی نیست
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.