هوش مصنوعی:
این متن شعری است که درد فراق یار و رنج جدایی را بیان میکند. شاعر از دوری معشوق، اندوه درونی و بیقراری خود میگوید و از نبود یار به عنوان عامل اصلی درد و رنج خود یاد میکند. تصاویری مانند خون باریدن از مژه، شکستن خار فراق در جگر و رفتن یار به عنوان مونس جان، احساسات عمیق شاعر را نشان میدهد.
رده سنی:
16+
متن دارای مضامین عاطفی عمیق و پیچیده است که درک آن برای مخاطبان کمسنوسال دشوار است. همچنین، استفاده از استعارهها و تشبیههای ادبی ممکن است برای نوجوانان جوانتر نامفهوم باشد.
شمارهٔ ۶۳
خون ببار از مژه ای دیده! که دلدار برفت
مونس جان و قرار دل بیمار برفت
گرچه باشد همه کس را دل آزرده ز درد
درد من این که مرا یار دل آزار برفت
دوش در صومعه دل ذکر دو زلفت می گفت
زاهد خرقه پرست از پی زنار برفت
باشد از کار جهان کار تو کام دل من
کارم از دست و دل و، دست و دل از کار برفت
جانم آمد به لب از سوز درون واقف شو
چند پوشم غم دل؟ پرده اسرار برفت
هر نفس در جگرم می شکند خار فراق
تا ز چشمم چو چراغ آن گل رخسار برفت
جان بیمار نسیمی ز جهان، مست و خراب
به هواداری آن نرگس خمار برفت
مونس جان و قرار دل بیمار برفت
گرچه باشد همه کس را دل آزرده ز درد
درد من این که مرا یار دل آزار برفت
دوش در صومعه دل ذکر دو زلفت می گفت
زاهد خرقه پرست از پی زنار برفت
باشد از کار جهان کار تو کام دل من
کارم از دست و دل و، دست و دل از کار برفت
جانم آمد به لب از سوز درون واقف شو
چند پوشم غم دل؟ پرده اسرار برفت
هر نفس در جگرم می شکند خار فراق
تا ز چشمم چو چراغ آن گل رخسار برفت
جان بیمار نسیمی ز جهان، مست و خراب
به هواداری آن نرگس خمار برفت
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.