هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عارفانه از سعدی، بیانگر احساسات عمیق شاعر نسبت به معشوق و دوری از او است. شاعر از سعادت می‌خواهد که سایهٔ یار بر سر او بیندازد و از خدا طلب می‌کند که طبیب دل‌های خسته باشد. همچنین، شعر به مضامینی مانند عشق، دوری، امید و انتظار می‌پردازد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و عارفانه است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و احساسی نیاز دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تشبیه‌های پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

شمارهٔ ۸۸

گر سعادت نظری بر من زار اندازد
بر سرم سایه سرو قد یار اندازد

دور از آن یار و دیارم نظر سعد کجاست
تا مرا باز بدان یار و دیار اندازد

آن که شد مست غرور از می پندار امروز
منتظر باش که فرداش خمار اندازد

سببی ساز خدایا که طبیبم نظری
بر دل خسته بی صبر و قرار اندازد

من که باشم که شوم کشته به تیغش مگر او
از کرم سایه بر این صید نزار اندازد

پیش ابروی کماندار تو میرم که مدام
تیر مژگان همه بر عاشق زار اندازد

گر برد بوی سر زلف ترا باد به چین
خون دل در جگر مشک تتار اندازد

گر کند چشم تو بر گوشه نشینان نظری
مستی و عربده در صومعه دار اندازد

چون شد از دولت وصل تو نسیمی منصور
وقت آن است که سر در سر دار اندازد
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.