هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و غمگین، از درد عشق و رنج‌های آن سخن می‌گوید. شاعر از غم‌های عشق، اشک‌ها و دل‌سوختگی‌هایش می‌نالد و عشق را به عنوان تجربه‌ای دردناک اما ارزشمند توصیف می‌کند. او عشق را تنها برای دل‌های پردرد مناسب می‌داند و از زیبایی معشوق و تأثیر آن بر جهان می‌سراید.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه عمیق و غم‌انگیز است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند درد عشق و دل‌سوختگی نیاز به بلوغ عاطفی دارد.

شمارهٔ ۹۶

مأوای غمت جز دل پردرد نباشد
تشریف بلا جامه هر مرد نباشد

ای سرو گل اندام! که در باغ دو عالم
چون روی دلارای تو یک ورد نباشد

بر بوی سر زلف تو یک گوشه نشین نیست
امروز در این شهر که شبگرد نباشد

شهباز غم عشق رخت صید نسازد
آن را که دل از حادثه پردرد نباشد

در عشق رخت آنکه شد افروخته چون شمع
بی دیده گریان و رخ زرد نباشد

از گرمی اشکم چه عجب دیده اگر سوخت
خون جگر است اشک من آن سرد نباشد

گردی به من آر از درش ای باد کزان در
چون بهتر از این هیچ ره آورد نباشد

جز خون جگر هرچه خوری در غم عشقش
ای عاشق سودازده! در خورد نباشد

بر خاک درش آب زن، ای دیده خونبار!
تا بر در یار از ره ما گرد نباشد

گرچه همه درد است غم عشق تو، خون باد
آن دل که به جان طالب این درد نباشد

در عشق تو فرد است نسیمی ز دو عالم
عاشق نبود کز دو جهان فرد نباشد
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.