هوش مصنوعی: این متن عرفانی و عاشقانه به بیان نیاز انسان به لطف و کرم الهی می‌پردازد. شاعر از حاجت‌های خود سخن می‌گوید و امیدوار است که با عنایت خداوند، مشکلاتش حل شود. او به عجز خود در برابر تقدیر الهی اعتراف می‌کند و معتقد است که هرچه خداوند بخواهد، همان خواهد شد. در نهایت، شاعر به امید رسیدن به لطف الهی، شب هجران را به صبح وصال پیوند می‌زند.
رده سنی: 15+ این متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و ادبی است که درک آن برای کودکان و نوجوانان کم‌سال دشوار است. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تشبیه‌های پیچیده، فهم متن را برای گروه‌های سنی پایین‌تر مشکل می‌کند. با این حال، نوجوانان 15 سال به بالا با داشتن پیشینه‌ای از ادبیات فارسی و مفاهیم عرفانی می‌توانند تا حدی با این متن ارتباط برقرار کنند.

شمارهٔ ۱۱۵

کیست که از ره کرم حاجت ما روا کند
واقف حال ما شود، چاره کار ما کند

آن که دو عالم از پی اش غرقه بحر حیرتند
جان به لب رسیده را با غمش آشنا کند

سر به وفا نهاده ام پیش سگان درگهش
می کشم این جفا به سر، عمرم اگر وفا کند

نیستم آن که چون قلم سرکشم از خطت دمی
بند ز بند من اگر تیغ اجل جدا کند

رهبر ما شود یقین خضر به آب زندگی
گر نظری به مردمی چشم تو سوی ما کند

گفتمش از ازل خدا مهر تو با گلم سرشت
گفت ندانی این قدر، هرچه کند خدا کند

در شب هجر چون برد خسته نسیمی ره به تو
شمع هدایتی مگر لطف تو رهنما کند
وزن: مفتعلن مفاعلن مفتعلن مفاعلن (رجز مثمن مطوی مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۱۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۱۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.