هوش مصنوعی:
این شعر عاشقانه بیانگر عشق عمیق و فداکاری عاشقان به معشوق است. عاشقان در این شعر، خود را فدای معشوق میکنند و جهان را در برابر او ناچیز میشمرند. آنها با یاد معشوق شب را به صبح میرسانند و از عشق فریاد میکشند. شاعر از معشوق میخواهد که به این عاشقان رحم کند، چرا که آنها در راه عشق مجروح و دلآزرده شدهاند.
رده سنی:
16+
این شعر دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی است که درک آنها به بلوغ فکری و تجربهی عاطفی نیاز دارد. همچنین، استفاده از استعارهها و تشبیههای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوانتر دشوار باشد.
شمارهٔ ۱۱۴
عشاق، هوای رخ زیبای تو دارند
زانروی چو منصور همه بر سر دارند
رحم آر به جان و دل این قوم که در عشق
مجروح و دل آزرده و بیمار و نزارند
هیچ است جهان در نظر همت ایشان
غیر از تو کسی در دو جهان هیچ ندارند
با یاد تو شب تا به سحر با دل پرسوز
فریاد ز جان هر نفس از عشق برآرند
کردند شمار همه کس در ره عشقت
از هیچ کسان نیز مرا هم نشمارند
گفتی به نسیمی که به جان طالب مایی
ای دولت آندم که مرا با تو گذارند
زانروی چو منصور همه بر سر دارند
رحم آر به جان و دل این قوم که در عشق
مجروح و دل آزرده و بیمار و نزارند
هیچ است جهان در نظر همت ایشان
غیر از تو کسی در دو جهان هیچ ندارند
با یاد تو شب تا به سحر با دل پرسوز
فریاد ز جان هر نفس از عشق برآرند
کردند شمار همه کس در ره عشقت
از هیچ کسان نیز مرا هم نشمارند
گفتی به نسیمی که به جان طالب مایی
ای دولت آندم که مرا با تو گذارند
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۱۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۱۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.