هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی، بیانگر عشق و شوق محبان به معشوق است که با زیبایی‌های بی‌نظیرش همه را مجذوب خود کرده است. شاعر از معشوق می‌خواهد که نقاب از چهره بردارد تا همه بتوانند جمال او را ببینند. همچنین، اشاره‌ای به ارزش معنوی و روحانی این عشق دارد که بر دنیا و آخرت برتری دارد.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عرفانی و عاشقانه عمیق است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و اصطلاحات ادبی نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.

شمارهٔ ۱۲۲

صاحب نظران قیمت سودای تو دانند
خورشیدپرستان سبق عشق تو خوانند

بردار ز رخ دامن برقع که محبان
از شوق جمال گل تو جامه درانند

تنها نه مرا هست نظر با رخت ای دوست
بنگر که ز هر گوشه چه صاحب نظرانند

از کوی خودم گر تو برانی که نرانی
غم نیست اگر جمله آفاق برانند

بر حال محبان نظری کن ز سر لطف
در آتش شوق تو صبوری نتوانند

آنند گدایان درت کز سر همت
بر سلطنت هر دو جهان دست فشانند

ای حور بهشتی که گل و لاله به رویت
مانند به حسن اندک و، بسیار نمانند

دیگر نکند یاد لب چشمه حیوان
گر زانکه به خضر آب وصال تو چشانند

آنان که شدند از نظر عید رخت شاد
فارغ ز غم و خرمی کون و مکانند

بگشای نقاب ای گل خندان که جهانی
مانند نسیمی به جمالت نگرانند
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۲۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۲۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.