۱۷۱ بار خوانده شده

شمارهٔ ۲۰۸

ای جمالت گشته پیدا در نهان خویشتن
وی رخت گردیده پیدا در عیان خویشتن

در جهان، خود عشق می بازی به حسن روی خود
عاشق و معشوق خویشی در جهان خویشتن

از لب خود در سؤالی و جواب از لفظ خود
با دو عالم در حدیثی از زبان خویشتن

مدتی گنج ظهورت بود در کنج نهان
عاقبت گشتی دلیلی در بیان خویشتن

بار چندی در تفرجگاه ذات پاک خود
حور حسن خویش بودی در جنان خویشتن

تاترا نشناسد اغیاری و هر نامحرمی
در لباس آب و گل کردی روان خویشتن

مدتی شد کو نسیمی از تو می جوید نشان
می ندانست آن که یابد از نشان خویشتن
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۰۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۰۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.