هوش مصنوعی:
شاعر در این متن از درد عشق و بلاهایی که به خاطر آن متحمل شده است سخن میگوید. او از بیقراری دلش در فراق یار مینالد و بیان میکند که هیچ طبیبی قادر به درمان درد عشق او نیست. شاعر همچنین به جور و جفای معشوق اشاره میکند و آن را عطیهای برای اهل دل میداند. در نهایت، او از خداوند طلب وصال معشوق میکند.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مفاهیم عمیق عاشقانه و احساساتی است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعارهها و اصطلاحات ادبی ممکن است برای سنین پایینتر چالشبرانگیز باشد.
شمارهٔ ۲۲۸
ای در بلا فتاده دل مبتلای من
کس را مباد هیچ بلا چون بلای من
از درد عشق یار چنان مبتلا شدم
کاندر جهان طبیب نداند دوای من
عشق از برای دل بود و دل برای عشق
من از برای دردم و درد از برای من
نقش خیال یار ز پیشم نمی رود
گر صد هزار تیغ رسد در قفای من
می خواهم از خدای، وصالش به صد دعا
باشد که مستجاب شود یک دعای من
جور و جفای توست عطیه بر اهل دل
این تحفه بود در دو جهان خود عطای من
از آه آتشین نسیمی شود چو موم
گر سنگ خاره گوش کند ناله های من
کس را مباد هیچ بلا چون بلای من
از درد عشق یار چنان مبتلا شدم
کاندر جهان طبیب نداند دوای من
عشق از برای دل بود و دل برای عشق
من از برای دردم و درد از برای من
نقش خیال یار ز پیشم نمی رود
گر صد هزار تیغ رسد در قفای من
می خواهم از خدای، وصالش به صد دعا
باشد که مستجاب شود یک دعای من
جور و جفای توست عطیه بر اهل دل
این تحفه بود در دو جهان خود عطای من
از آه آتشین نسیمی شود چو موم
گر سنگ خاره گوش کند ناله های من
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۲۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۲۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.