۱۸۰ بار خوانده شده

شمارهٔ ۲۳۴

ای سر زلف شکن بر شکن و چین بر چین
بستد از ملکت روم وز حبش لشکر چین

چین به چین نافه چین کرده به چین گل برچین
نرگسش خفته و از یاسمینش گل برچین

ز گل دسته ببسته صنمم سنبل تر
ز هرش رشته فرو هشته دوصد نافه (چین)

حلقه در حلقه گره در گره و بند به بند
پیچ در پیچ و زره بر زره و چین برچین

گفتمش تا شکری چینم و شفتالوی چند
ابرویش گفت بچین غمزه او گفت مچین

ترک من گفت به خون تو خطی آوردم
وای بزم حالمزه بوسوز اگر الوسه حسین

من در این چین و مچین گشته اسیرم چه کنم
رخ و زلف بت من در همه چین است و مچین

در ختا و ختن خسرو خوبان جهان
همچو ترکی نبود در همه چین و ماچین

ای نسیمی! چو تمنای وصالش کردی
خار باغش شو و از باغ لطافت گل چین
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۳۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۳۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.