هوش مصنوعی: این متن یک شعر عرفانی و مذهبی است که در آن شاعر به ستایش خداوند و فضل بی‌پایان او می‌پردازد. او از جمال، کمال و بی‌همتایی ذات الهی سخن می‌گوید و اعلام می‌کند که هیچ نقص و زوالی در خداوند وجود ندارد. شاعر همچنین از وصال با خداوند و فیض او سخن می‌گوید و از خداوند می‌خواهد که رحمت خود را بر او ببارد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و مذهبی است که درک آن برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال دشوار است. همچنین، استفاده از اصطلاحات و تشبیهات پیچیده ممکن است برای گروه‌های سنی پایین نامفهوم باشد.

شمارهٔ ۲۷۵

دم حق دمید در ما، دم فضل لایزالی
چه مبارک است این دم ز جناب فضل عالی

چو جناب ذوالجلالت همه بر کمال دیدم
گنه است اگر نگویم که تو ذات ذوالجلالی

صنما ز طرف برقع رخ همچو ماه بنما
که سرای «کن فکان » شد ز وجود غیر خالی

چه خیال نقش بندم که نه صورت تو باشد
که شد از رخ تو روشن که تو نقش هر خیالی

به جمال و حسن و خوبی نکنم ستایش تو
که تو همچنان که هستی همه حسنی و جمالی

رسدت که گوی خوبی ببری ز جمله خوبان
که تو آن مه ملیحی که به حسن بی مثالی

عدم و زوال و نقصان به تو راه از آن ندارد
که تو آن خجسته مهری که منزه از زوالی

ز فراق و درد دوری نکنم حدیث از آنرو
که چو روح و نطق با من شب و روز در وصالی

به کمال اگر تواند صفتت فزونتر آید
بنمای تا بگویم که فزونتر از کمالی

بشری به صورت تو نشنیدم الله الله
چه جمیل حسن و خلقی، چه لطیف زلف و خالی

بنما به خلق عالم رخ و نفی ما سوا کن
که به صاد و عین بهره دهد آن به جیم و دالی

به تو چون غنی نباشم که به وصف درنیایی
که چه بی کرانه ملکی و چه بی شماره مالی

شب قدر اگرچه بهتر ز هزار ماه باشد
تو به قدر و رفعت افزون ز هزار ماه و سالی

ز شراب فضل ما را قدحی ده، ای نسیمی!
که تو جام آفتابی و تو روح لایزالی
وزن: فعلات فاعلاتن فعلات فاعلاتن (رمل مثمن مشکول)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۴
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۷۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۷۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.