۲۰۸ بار خوانده شده

شمارهٔ ۶

با خلق چون حدیث کنم ز این ستاره ها
با کودکان چه گویم ازین گاهواره ها

گهواره های زرین بینی بر آسمان
همچون زمین غنوده در آن شیرخواره ها

چون کودکان به مادر گاهی شوند رام
با مهر و گه نفور شوند این ستاره ها

خورشید را فروزه وزند ارنه در کفست
هر دم چرا زبانه کشد زو شراره ها

سقط الزناد اوست تو گوئی درین فضا
این جذوه ها که بینی چون کوه پاره ها

همواره گرد شمس بگردند این نجوم
چونانکه گرد قلعه طاغی سواره ها

این دانه های در که عروسان چرخ را
در گوش اندرون شده چون گوشواره ها

ناموس شمس را همه هستند متصل
چون دانه های لؤلؤ در سلک یاره ها

این اختران که بینی بر برجها مدام
تابنده چون مصابیح اندر مناره ها

هر یک نصاب خود را ملکیست چون زمین
کاقلیمهاست در وی و دزها و باره ها

از کوه و پشته گشته گرانپشت و کوهه شان
چون پشت سالخوردان از پشتواره ها

رگهای خاکشان همه نرم است از آبها
ستخوان کوهشان همه سخت از حجاره ها

در جویبارهاشان روید درختها
در کوهسارهاشان باشد مغاره ها

وز قله های صعب کلانشان به اتفاق
آتش زند زبانه چو آب از فواره ها

اجرام مستنیرند اینان که روز و شب
از آفتاب باشدشان استناره ها

کشور خدای شمس منیرست و بهر خویش
آراست زین دوایر گردون اداره ها

اقلیم تیر از همه نزریکتر بدو است
چون حاجیان خاص بدارالاماره ها

ناهید باشد از بس وی در مدار خویش
دائر چنانکه خیره شود زو نظاره ها

دیگر زمین که با ما ره طی کند مدام
از خواهران خویش همی بر کناره ها

مه گردوی بگردد و بر وی همی تند
فرمان پذیر تا چه بود زو اشاره ها

در زمهریر ماه نه آبست و نه هوا
ایدر ندارد ایچ به جز سنگ خاره ها

زین گونه بیست ماه فزون گرد اختران
باشد همی رونده چنان چون طیاره ها

بهرام در مدار چهارم به صد شتاب
تازد چنانکه ترکان تازند باره ها

زین بعد چون بدانسو رفتی کواکبی
بینی بگردشند فزون از شماره ها

با اینکه از شماره فزونند ثبت شد
هفتاد و اند کوکبشان در اواره ها

برجیس در مدار ششم راه بسپرد
چابک چو از فلاخن مردان حجاره ها

کیوان همی شتابد در هفتمین مدار
چون فارسان بمعرکها و اغاره ها

و اندر مدار ثامن و تاسع دو روشنی
بینی ز اختران نه چو دیگر ستاره ها

وان ثابتان جمله شموسند اگر چه تو
دانی به راه گمشدگانشان اماره ها

چون رای با فروغ فروغی ذکاء ملک
سازند این شموس درخشان اناره ها

آنکو بپای فکرش شاید شدن بچرخ
چون منجنیقها که گذاری بباره ها

دیباچه کلامش ام الکتاب فضل
بوسیدن رکابش خیرالزیاره ها

ای در بیان مدح صفات کمال تو
قاصر زبان و کلک فصیح العباره ها

بر قینه مغنیه نظم دلکشت
هرگز کسی ندیده خلل ز استعاره ها

آنجا که راه چاره شود بسته بر کسان
از رای روشن تو بجویند چاره ها

داناتری به هر فن و هر کار و هر هنر
از مردم عرب به رسوم و به داره ها
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵ - چکامه
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷ - در نکوهش حاج آقا محسن عراقی گوید
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.