هوش مصنوعی: این متن شعری است که در آن شاعر از عشق، وفاداری، و رنج‌های عاطفی سخن می‌گوید. او از رفتارهای متناقض معشوق و نادیده گرفتن عشق و وفاداری خود شکایت می‌کند. شاعر همچنین به تلاش‌های بی‌ثمر خود برای جلب توجه معشوق اشاره می‌کند و از رنج‌های عاطفی که متحمل شده است، سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ این متن شامل مفاهیم عمیق عاطفی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند رنج‌های عاطفی و رفتارهای متناقض معشوق نیاز به تجربه و بلوغ فکری بیشتری دارد.

غزل شمارهٔ ۸۱۸

هر زمان لاف وفایی می زنی
آتشی در مبتلایی می زنی

چون که جانی داری اندر مردگی
لاف نیکویی ز جایی می زنی

بوالعجب مرغی که کس آگاه نیست
تا تو پر بر چه هوایی می زنی

ماهرویی و ازین رو ای پسر
مهر و مه را پشت پایی می زنی

گفته‌ای کار تو را رایی زنم
من بمردم تا تو رایی می زنی

می‌زنم بر آتش عشق آب چشم
تا چرا راه چو مایی می زنی

بس‌که کردم آشنا در خون دل
تا همه بر آشنایی می زنی

زخمه بر ابریشم عطار زن
گر به صد زاری نوایی می زنی
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۸۱۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۸۱۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.