هوش مصنوعی: این متن شعری است که در آن شاعر به توصیف صحنه‌ای پرداخته که در آن یک پیرمرد با موهای سفید و خندان، با عصا ایستاده است. او با طلوع خورشید می‌درخشد و مانند یک جام شراب که با بهار پر شده است، توصیف می‌شود. در ادامه، زنی به همراه دیگر زنان نشسته و مردی را مانند صبح توصیف می‌کند که سرش مانند پرنده‌ای است که از باز می‌ترسد و سپس مانند شترمرغ فرار می‌کند. در پایان، شاعر از عشق و علاقه‌ای سخن می‌گوید که با بوسه‌ای آرام می‌شود.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عاشقانه و تصاویر شاعرانه است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال نامفهوم یا غیرجذاب باشد. همچنین، برخی از اشارات مانند شراب و عشق ممکن است برای گروه‌های سنی پایین مناسب نباشد.

شمارهٔ ۳

رات جارتی فودی من الشیب ضاحکا
کروض اریض نورته ثغامته

علی عارضی شیخ یذب علی العصا
محدبه من حادث الدهر قامته

کحربآء ملتف علی فرع تنضب
و حین طلوع الشمس تلمع لامته

و کوز من الخمر الروی و قرقف
الشهی بهار کالبهار غمامته

فقالت لنسوان جلسن حذائها
اری رجلا کالصبح تسفر هامته

و ذلک عصفور رای بازیا علی
مقام غراب ثم شالت نعامته

علیه غرام لو مننت بقبله
علیه و ما یسلی علی غرامته
قالب: قصیده
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:ایضا این قصیده را فرستادم
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.