هوش مصنوعی: این متن عرفانی به رابطه بین انسان و خدا می‌پردازد و بیان می‌کند که همه چیز از خدا نشأت می‌گیرد و انسان جزئی از کل است. متن تأکید می‌کند که انسان بدون درک این وحدت، در فراق و جدایی به سر می‌برد و تنها با شناخت حقیقت وجودی خود و اتصال به نور الهی می‌تواند از این ضیق رهایی یابد. عطار در این متن به مفاهیم عرفانی مانند وحدت وجود، فراق و وصال، و نقش انسان در جهان اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و آشنایی با مفاهیم دینی و عرفانی دارد. این موضوعات ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده و ناملموس باشد.

غزل شمارهٔ ۸۳۲

هرچه هست اوست و هرچه اوست توی
او تویی و تو اوست نیست دوی

در حقیقت چو اوست جمله تو هیچ
تو مجازی دو بینی و شنوی

کی رسی در وصال خود هرگز
که تو پیوسته در فراق توی

زان خبر نیست از توی خودت
که تو تا فوق عرش تو به توی

تا وجود تو کل کل نشود
جزو باشی به کل کجا گروی

نقطه‌ای از تو بر تو ظاهر گشت
تو بدان نقطه دایما گروی

نقطهٔ تو اگر به دایره رفت
رو که کونین را تو پیش روی

ور درین نقطه باز ماندی تو
اینت سجین صعب وضیق قوی

چون تو در نقطه کشته باشی تخم
نه همانا که دایره دروی

نتوان رست از چنان ضیقی
جز به خورشید نور مصطفوی

کرد عطار در علو پرواز
تا بدو تافت اختر نبوی
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۸۳۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۸۳۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.