هوش مصنوعی: این متن شعری است که در آن شاعر از عشق و فراق سخن می‌گوید. او زیبایی معشوق را با عناصر طبیعی مانند پسته و ماه مقایسه می‌کند و از درد فراق و نبودن معشوق شکایت می‌کند. شاعر همچنین از تأثیر عشق بر زندگی خود و نگرانی از دست دادن معشوق می‌گوید.
رده سنی: 16+ این متن شامل مفاهیم عمیق عاطفی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از زبان و اصطلاحات شعری کلاسیک ممکن است برای سنین پایین‌تر چالش‌برانگیز باشد.

غزل شمارهٔ ۸۳۱

چو لبت به پسته اندر صفت گهر نبینی
چو رخت به پرده اندر تتق قمر نبینی

ز فراق چون منی را چه کشی به درد و خواری
گه اگر بسی بجویی چو منی دگر نبینی

چه نکوییت فزاید که بد آید از تو بر من
چه بود اگر به هر دم به دم از بتر نبینی

مکن ای صنم که گر من نفسی ز دل برآرم
ز تف دلم به عالم پس از آن اثر نبینی

ز غم تو جان عطار اگر از جهان برآید
تو ز بخت و دولت خود پس از آن نظر نبینی
وزن: فعلات فاعلاتن فعلات فاعلاتن (رمل مثمن مشکول)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۸۳۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۸۳۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.