۱۷۳ بار خوانده شده

شمارهٔ ۳۱ - مطایبه

خواجه سعدالملک بر فحش اشتهائی تام دارد
ز آنکه بیمار است و طبعا میل بر دشنام دارد

نی حقیقت نی صفت دارد نه غیرت نه تعصب
نه حمیت نه شرف نه آبرو نه نام دارد

گه پی شهباز گیرد در هوا پرواز گیرد
نکته بی آغاز گیرد وعده بی انجام دارد

میکشد دایم در ایوان از کف خضر آب حیوان
نی فغان از ماه و کیوان نز غم ایام دارد

گفتم این گهگاه شد یا هست مادام الحیاتش
گفت دائم در حیاطش چند تن مادام دارد

میبرد زین سو بدان سو میکشد زین کوبدان کو
میکند زین رو بدان رو زآنکه وقف عام دارد

از رخ آن نونهالان سیب و شفتالو ریزد
از لب و چشم غزالان شکر و بادام دارد

طعنه زد مشکوی مشکینش بچین تا در شبستان
عمه دارد خاله دارد دایه دارد مام دارد

خود شبستان نی که چرخ و مهر و ماه و مشتری شد
و اندران کیوان و تیر و زهره و بهرام دارد

شاهدان دارد جفا جو سوی صید اندر تکاپو
هر یکی از خال و گیسو دانه دارد دام دارد

ترکی از لب می گسارد ماهی از مو نافه بارد
گر بپوشی جامه دارد ور بنوشی جام دارد

ناز دارد شرم دارد سخت دارد نرم دارد
سرد دارد گرم دارد پخته دارد خام دارد

دایه چون محرم نباشد میرود همراه بی بی
لای لائی میکند تا بچه را آرام دارد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۲ - اندرز بر سبیل غزل
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.